مادام بوواری
او دختری شهرستانی است که انتظاراتی سیریناپذیر از دنیای خود دارد و مشتاق زیبایی، ثروت، عشق و جامعهای سطح بالاست. بخش عظیمی از داستان حول اختلافات میان ایدهآلهای خیالبافانه و جاهطلبانهی او و واقعیتهای زندگی روستاییاش میچرخد. بهخصوص که این قضایا او را به سوی عشقهای زناکارانه سوق داده و بدهیهای قابل توجهی برایش به همراه میآورند. (از ویکیپدیای کتاب)
رمان «مادام بوواری» نوشتهی گوستاو فلوبر، اثری است واقعگرا از قرن نوزدهم. داستان زنی زیبا با چشمانی مشکی، که تصوری رؤیاگونه و غیرواقعی از عشق دارد. زنی که خوشبختی را در «ثروتمند بودن» و «در کنار مردان بودن» میجوید. در دورانی که زن در جامعه فاعلیت، تأثیرگذاری و آزادی ندارد، اِما (شخصیت اصلی داستان) پیوسته میکوشد قدرتمند و آزاده باشد. کوشش میکند در زندگی زناشویی خود فردی مؤثر و فاعل باشد. اما آزادی و قدرت وی حاصلی جز ورشکستی و بیبندوباری بههمراه ندارد. اِما ارزشهای والای انسانی را بهخوبی نشناخته و جز رفاه خویش دغدغهای برای بهبود شرایط ندارد.
این کلاژ برای جلد نمایشنامهی «تراژدی سترگ مادام بوواری» نوشتهی جان نیکلسن و خاویر مارزان با ترجمهی علی آرونی طراحی شده است. برای تصویرسازی این داستان، چشمان سیاه اِما را دستمایه قرار دادم. موهای اِما مشکی، بلند و با طرّههای تابدار است.
از مقواهای رنگی و کاغذهای پوستی کادویی استفاده کردم. موهای تابدار مادام کاغذ پوستی نازکی است که با مرکبْ مشکی شده است.
Heya i am for the first time here. I came across this board and I find It
really useful & it helped me out much. I hope to give something back and aid others like you helped me.
Hello. Your message encouraged me to continue working. Good luck