قابیل
از هابیل چیزی نماند جز نامی. اما ما همگی فرزندان قابیلایم؛ فرزندان تضاد و پرسشگری.
قابیل بر سر هابیل کوبید و نسل انسان را از آنِ خود کرد.
در اساطیر آمده است که مار با حوا صحبت کرد، و قابیل بر سر هابیل کوبید. تسلسلی از وقایع برای شروع انسان. نبرد قابیل با شیطان یا درگیریاش با تضاد شروع انسانیتِ انسان بود.
ابلیس: این تنها اندیشهی تو نیست، اندیشهی همهی آنهایی است که لیاقت اندیشیدن را دارند. این پارهی نامیرای توست که در درونت سخن میگوید.
قابیل: کدام پارهی نامیرا؟ بر من دانسته نیست. درخت زندگی را نادانی پدرم از دسترس ما دور داشت، و مادرم شتابکار میوهی درخت دانش را بسی زود چید، و میوهای که مانده مرگ است.
ابلیس: فریبت دادهاند. تو خواهی زیست.
(از متن کتاب)
انتشار نمایشنامهی «قابیل»، نوشتهی لرد بایرون، در سال 1821 واکنشهای مردمی بسیاری بههمراه داشت. این نمایشنامه را حسین قدسی به فارسی برگردانده است.